داستان های زیادی در مورد آپارتاید گفته شده است، و آنها برای توصیف وحشتی که سیاه پوستان به دلیل تبعیض نژادی تحت حکومت کاملاً سفید پوست آفریقای جنوبی بین سال های 1948 تا 1994 با آن مواجه بودند کافی نیست.
زنان برای موفقیت شغلی با چالشهای زیادی مواجه هستند، اما سیاهپوست بودن در جامعه آپارتاید باعث شده به نظر برسد. باراتانگ میا زیر یک سنگ زندگی می کرد زندگی در آن زمان با درجه خاصی از حبس، ظلم و محدودیت همراه بود.
باراتانگ میا در طول سالهای شکلگیری خود با ناملایمات زیادی روبرو شد، اما با حمایت خانوادهاش استقامت کرد و عزم استثنایی در ادامه تحصیل در میان مقاومتهای اجتماعی از خود نشان داد. او ادعاها اولین زنی باشد که به زنان دیگر توسعه نرم افزار را در آفریقا آموزش می دهد. دنیایی که او در آن رشد کرده با دنیایی که برای زنان و دختران دیگر می سازد متفاوت است.
باراتنگ با وجود محدودیتهای پیش رو با رویاها بزرگ شد، او آرزو داشت وکیل شود، اما کلیشهها علیه زنان در دنیای شرکتها، این رویا را قبل از اینکه شروع به کار کند، نابود کرد. مانند ققنوس که از خاکسترش برمی خیزد، حرفه او از آن پسرفت تا تولد یک فمینیست، یک کدنویس و بنیانگذار GirlHype – جامعه ای که بیش از یک میلیون دختر و یک کارآفرین فناوری با تجربیات کاری از Blackberry، Adobe، Mozilla آموزش داده است، افزایش یافت. ، CiTi و غیره
سرپیچی از شانس
باراتانگ میا پس از پایان تحصیلات دبیرستان خود برای دادستانی درخواست داد. او یک درخواست موفقیت آمیز داشت، برای یک موقعیت مصاحبه کرد و برای یک لباس فرم دعوت شد. سلسله اتفاقاتی که باعث شادی زیادی شد، زمانی که مصاحبه کننده متوجه بارداری او شد و تصمیم گرفت که او نمی تواند نقش را به دست آورد، تغییر کرد.
در حالی که آپارتاید پایان یافته و تبعیض نژادی کاهش یافته است، زنان هنوز در جامعه امروزی با تعصب روبرو هستند. بارداری اغلب به عنوان یک تابو در دنیای شرکتها تلقی میشود که نابرابریهای جنسیتی موجود را تشدید میکند. علیرغم شکست، باراتانگ میا حاضر به شکست نشد، در عوض مصمم شد راه خود را بسازد. او وارد عرصه طراحی داخلی شد و خود را وقف کسب مهارت و دانش لازم در این صنعت کرد.
پس از اتمام یک دوره کارآفرینی یک ساله که توسط دولت سازماندهی شده بود، باراتانگ میا سفر رسمی خود را به عنوان یک کارآفرین آغاز کرد و از یک کمک مالی کوچک دولتی برای ایجاد تجارت طراحی داخلی خود سرمایه گذاری کرد. در زمانی که 27 ساله شد، در حالی که همزمان دو فرزند را به عنوان مادری مغرور بزرگ می کرد، به کسب و کاری موفق دست یافت.
باراتانگ میا در برنامه لیسانس علوم اجتماعی، متخصص در روانشناسی صنعتی و سازمانی در دانشگاه کیپ تاون ثبت نام کرد زیرا به دنبال تعمیق درک خود از جامعه و پویایی آن بود.
مردان سفیدپوست که توسط قانون حمایت می شوند، از زنان خود محافظت می کنند، توسط قانون محافظت می شوند. مردان سیاه پوستی وجود دارند که توسط مردسالاری و سیستم آفریقایی که هست محافظت می شوند (زنان باید زیردست باشند) و زنان هستند.
این تجربه دانشگاهی او بود که فمینیسم را در او به وجود آورد. باراتانگ میا در دوران تحصیل خود در دانشگاه، یکی از بنیانگذاران جنبش زنان بود که مدافع زنان و برابری جنسیتی بود، به ویژه برای زنان سیاه پوستی که مدت ها توسط جامعه به حاشیه رانده شده و دست کم گرفته شده بودند.
حدس میزنم به این دلیل است که من در دانشگاه فمینیست بودم و میدانستم که چالشهای پیش روی دختران بیشتر از چالشهای پیش روی پسران است. همچنین فرصتی برای دختران برای انتخاب تحصیل. در گذشته، والدین روی زمان تحصیل پسران بیشتر از زمان تحصیل دختران سرمایه گذاری می کنند. من با اعتقاد فمینیستی خود تصمیم گرفتم که به زنان حقوق داده شود، زنان باید برابر باشند.
شعبده بازی مادر شدن و یادگیری کدنویسی در 33 سالگی
تعادل بین مسئولیت های مادر بودن برای دو فرزند و ادامه تحصیل، چالش های متعددی را برای باراتانگ میا ایجاد کرد. پسر کوچکتر او، که در آن زمان کمتر از سه سال سن داشت، در حالی که باراتنگ در کلاس های او شرکت می کرد، باید در مرکز مراقبت از کودکان دانشگاه قرار می گرفت.
با این حال، یک کشف اتفاقی مسیر روتین او را تغییر داد. با مواجه شدن با کارت پستال تبلیغاتی محل برگزاری که برای کودکانی که بازی های رایانه ای بازی می کردند، دستمزد ارائه می کرد، علاقه باراتنگ به ویژه با توجه به تمایل خانواده اش به بازی برانگیخته شد. او با شناخت آشنایی پسرش با رایانه، تصمیم گرفت تا او را به مدت دو ساعت بعد به محل برگزاری مراسم بسپارد تا او بتواند به مسئولیتها و وظایف علمی خود بپردازد.
روز بعد، پس از بازگشت با پسرش، به باراتنگ توصیه شد که در مدت زمان تعیین شده برای بازی، او را همراهی کند. این تجربه اولین برخورد هیجان انگیز او با قابلیت های عظیم رایانه ها را نشان داد. در حالی که پسرش در گیم پلی بازی غوطه ور بود، باراتانگ افراد دیگری را مشاهده کرد که درگیر فعالیت هایی بودند که به نظر می رسید شامل کدهای باینری است و به طور لحظه ای کنجکاوی او را برانگیخت.
با این وجود، او از ادامه اکتشاف در آن منطقه خودداری کرد و آن را به عنوان یک رشته تحصیلی پیچیده تلقی کرد. در آن زمان، هیچ فرصتی برای کشف شگفتیهای فناوری مانند رایانه وجود نداشت و چیزی به نام دسترسی رایگان به اینترنت وجود نداشت. گوگل، فیس بوک و دیگر غول های فناوری بزرگ حاضر در آن زمان حتی تشکیل نشده بودند.
ما از پیوندهای تحقیقاتی استفاده می کنیم، چیزهایی وجود داشتند که شبیه فیس بوک بودند اما فیس بوک نبودند زیرا برای دانشگاه های داخلی بودند. بنابراین، در آن زمان می دانستم که فناوری زندگی را آسان می کند و اینترنت چیز بزرگی خواهد بود.
دو سال بعد، باراتانگ میا با مردی آشنا شد که میخواست به او یاد دهد چگونه کدنویسی و طراحی وبسایت بسازد. او در آن زمان 33 ساله بود که در این آموزش شرکت کرد و یاد گرفت که چگونه یک وب سایت را در عرض یک ساعت کدنویسی کند، با استفاده از برنامه برجسته صفحه اول – سپس پلت فرم کدنویسی مد روز برای ایجاد وب سایت در نظر گرفته شد.
باراتانگ میا این سفر فکری را فریبنده یافت و او را بر آن داشت تا تصمیمی قاطع بگیرد: این جذابیت را با دختران به اشتراک بگذارد. در نتیجه، او شروع به کاوش عمیق در زبان های برنامه نویسی مختلف، از جمله HTML، CSS و جاوا اسکریپت کرد. در همان سال، در حالی که هنوز مهارت های برنامه نویسی خود را تقویت می کرد، GirlHype را تأسیس کرد – انجمنی که به توانمندسازی دختران و زنانی که به دنبال کسب سواد رایانه بودند اختصاص داشت.
تجربه شخصی باراتانگ میا، با توجه به محدودیتهایی که در آن زمان برای دختران در جامعه وجود داشت، شروع استفاده از رایانه در سن 33 سالگی، بر ضرورت آموزش دختران در مورد استفاده از رایانه تأکید کرد. او اهمیت و اتکای فزاینده ای به فناوری در سال های آینده را پیش بینی کرد، زیرا این فناوری در زندگی روزمره ما نفوذ می کند، و ابتکار عمل را برای آماده سازی دختران برای انقلاب فناوری قریب الوقوع به دست گرفت.
فقط چیزی در مورد اینترنت وجود داشت که با من صحبت کرد... زمانی که من شروع به کار کردم، فناوری به این بزرگی نبود، با وجود اینکه پول در آن وجود داشت، بیشتر اساتید، آکادمی ها و استارت آپ های فناوری بودند. در آفریقای جنوبی، من فکر می کنم 10 یا 12 نفر از آنها بودند و همه آنها جدید بودند. همه همدیگر را می شناختیم.
نادیده گرفتن تصور “زنان نمی توانند برنده شوند”
او بهعنوان یک زن حرفهای، این توانایی را به دست آورده است که به طور مؤثر اظهارات مضری را که به طور بالقوه میتواند بهعنوان سوگیری جنسیتی تعبیر شود، رسیدگی کرده و رد کند.
علاوه بر این، او به این موضوع پی برده است به عنوان یک زن در فناوریبهویژه در برنامهنویسی نرمافزار و توسعه پلتفرم، موارد تبعیض جنسیتی و سوگیری در هر زمانی ممکن است اتفاق بیفتد. که می تواند بر سطح خوش بینی او تأثیر بگذارد.
چیزی که برای او مفید بوده و باید برای سایر زنان در همان فضا یا دخترانی که به دنبال نفوذ به فضا هستند قابل اجرا باشد، داشتن یک شبکه قوی، تقویت فرصتهای همکاری و احساس خواهری، به منظور ارائه حمایت و همبستگی متقابل است.
حرکت بعدی Baratang Miya با GirlHype
اگر این روزها نمی دانید چگونه از رایانه استفاده کنید، عادی نیستید. درست مثل اینکه نوشتن بلد نیستی.
گرچه در آغاز کار GirlHype، اینترنت به اندازه امروز فراگیر نبود، اما از طریق تعهد تزلزل ناپذیر، GirlHype از زمان تأسیس خود در سال 2003، با موفقیت بیش از یک میلیون دختر و زن را در سراسر جهان آموزش داده است.
تلاش های چشمگیر باراتانگ میا در توانمندسازی زنان و دختران با تحصیلات فنی، با جایزه معتبر زن فناوری که توسط وزارت امور خارجه ایالات متحده اعطا شده است، شناخته شده است.
گرچه هایپ علیرغم فعالیت به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی بدون سرمایه اولیه، حمایت مالی و مشارکت جعلی با نهادهای بین المللی و نهادهای دولتی را تضمین کرده است و از این طریق امکان تسهیل ابتکارات آنها را فراهم کرده است.
با جشن گرفتن دو دهه پیشرفت چشمگیر، GirlHype در حال تلاش برای تغییر نام تجاری استراتژیک است، با برنامه هایی برای گسترش رسمی ردپای خود به سایر کشورهای آفریقایی.