تورم اصلی به عنوان یک شاخص محوری ظاهر می شود و نبض اقتصاد را به نمایش می گذارد. اما این شاخص دقیقاً چیست و چرا چنین نقش حیاتی در درک چشمانداز اقتصادی دارد؟ برای رمزگشایی از این مفهوم پیچیده، به پیچیدگی های تورم اصلی، محاسبه آن و پیامدهای گسترده آن سفر خواهیم کرد.
درک تورم اصلی
تورم اصلی، در اصل، تغییر قیمت کالاها و خدمات را اندازه گیری می کند. آنهایی را که در بخش های بی ثبات غذا و انرژی هستند، مستثنی می کند. این محرومیت استراتژیک به دلیل ماهیت نامنظم نوسانات قیمت در این بخش ها است.
رایج ترین روش برای محاسبه تورم اصلی، استفاده از شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) است. CPI به طور دقیق قیمت های طیف گسترده ای از کالاها و خدمات را ردیابی می کند.
با این حال، تورم اصلی در CPI متوقف نمی شود. همچنین از طریق شاخص هزینه های مصرف شخصی اصلی (PCE) اندازه گیری می شود. PCE هزینه کالاها و خدمات خریداری شده توسط مصرف کنندگان در ایالات متحده را منعکس می کند و بینش های ارزشمندی را در مورد روند تورم ارائه می دهد.
هر دو Core PCE و CPI دست به دست هم می دهند تا میزان تورم موجود در اقتصاد را آشکار کنند. در اصل، تورم اصلی به عنوان معیاری برای روندهای تورم زیربنایی و بلندمدت عمل می کند.
نقش تورم اصلی
تورم اصلی نقشی اساسی در شکلدهی چشمانداز اقتصادی ایفا میکند و قدرت تقویت یا ویران کردن اقتصاد را دارد. زمانی که نرخ تورم از 1% تا 2% متغیر باشد، مصرف کنندگان احتمال بیشتری برای افزایش هزینه های خود برای کالاها و خدمات دارند و در نتیجه رشد اقتصادی را تحریک می کنند.
با این حال، اگر نرخ تورم بدون افزایش دستمزدها به سطوح هشداردهنده برسد، میتواند منجر به افزایش هزینههای کالاهای اساسی شود و در عین حال صنایع دیگر را با مشکل مواجه کند. این عدم تعادل اقتصادی می تواند منجر به زیان برخی از بخش ها و تعطیلی بالقوه شود و در نهایت منجر به کاهش تولید صنعتی و آشفتگی اقتصادی شود.
همچنین بخوانید: افزایش 3.2 درصدی مزایای تامین اجتماعی در سال 2024 در میان تورم بالا
تورم اصلی شامل چه مواردی می شود؟
تورم اصلی طیف وسیعی از کالاها و خدمات را در بر می گیرد. با این حال، به طور سیستماتیک قیمت غذا و انرژی، سرمایه گذاری های مالی و مالیات بر درآمد را در بازار ایالات متحده مستثنی می کند. دسته های حذف شده، مانند مواد غذایی و نفت، اغلب به دلیل نوسانات قیمت شناخته می شوند.
از طرف دیگر، تورم اصلی شامل طیف متنوعی از محصولات و خدمات است. اینها شامل الکترونیک، املاک و مستغلات، حمل و نقل، خرده فروشی، داروخانه، حمل و نقل هوایی، کرایه خطوط هوایی، فناوری اطلاعات، بخش مخابرات، صنعت پوشاک، تولیدات دفاعی، خدمات فاضلاب و آب، مالیات غیر مستقیم، مراقبت های پزشکی، آموزش و وسایل نقلیه نو و دست دوم است.
این شامل نیازهای اساسی است، و تقاضای آنها تمایل به ثابت ماندن نسبتا، حتی در مواجهه با قیمت های نوسان دارد.
دفتر تجزیه و تحلیل اقتصادی (BEA) و اداره آمار کار (BLS) به طور دقیق این بخش ها را بررسی می کنند، داده هایی را در مورد قیمت ها جمع آوری می کنند و آنها را جمع آوری می کنند تا یک گزارش جامع در مورد شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) کشور تهیه کنند. با این حال، توجه به این نکته مهم است که این محاسبه تغییرات قیمت مواد غذایی و روغن را حذف نمی کند.
همچنین بخوانید: نرخ تورم آمریکا در سطح 3.7 درصد باقی ماند
علاوه بر این، سیاستگذاران از روش پرت برای محاسبه تورم اصلی استفاده می کنند. این شامل حذف محصولات و خدمات با بیشترین نوسان قیمت در طول محاسبات است.
روش های اندازه گیری
برای اینکه معیاری قابل قبول و قابل اعتماد برای سیاست اقتصادی باشد، یک معیار برای تورم اصلی باید به راحتی درک شود، به موقع در دسترس باشد و در برابر تجدیدنظرها مقاوم باشد. به طور کلی، سه روش برای ایجاد معیارهای تورم اصلی استفاده می شود.
اقدامات مبتنی بر حذف به طور دائم اجزای خاص را از سبد CPI حذف می کند. به طور معمول، عوامل فصلی، نوسانات بالا، یا سیاست دولت بر این مؤلفه ها تأثیر می گذارد. CPI به استثنای غذا و انرژی در ایالات متحده یکی از نمونههای این معیار مبتنی بر طرد است.
از سوی دیگر، هدف روشهای تعدیل خاص، اندازهگیری تنها حرکات قیمتی است که به پویایی عرضه و تقاضا نسبت داده میشود. آنها به اطلاعات و قضاوت دقیق نیاز دارند تا حرکت قیمت برای هر جزء را به تغییرات اصلی و غیر اصلی تجزیه کنند.
اقدامات آماری، از جمله ابزارهای برش خورده، وزن قطعات را با تغییرات شدید قیمت کاهش می دهد. میانگین برش یک روش آماری رایج است که برای محاسبه تورم هسته استفاده می شود.
در نتیجه، تورم اصلی یک معیار حیاتی برای درک سلامت و ثبات اقتصاد است. با حذف نوسانات پر سر و صدا در قیمت مواد غذایی و انرژی، تصویر واضح تری از روندهای تورم زیربنایی ارائه می دهد و به سیاست گذاران و اقتصاددانان این امکان را می دهد تا تصمیمات آگاهانه بگیرند و اقتصاد را در مسیر درست هدایت کنند.