22 سپتامبر در لندن بود که گروهی از انگلیسی ها در یک دفتر تاریک با هم ملاقات کردند تا درباره تجارت صحبت کنند. این افراد عمدتاً تجار و مقامات دولتی برجسته بودند، از جمله، شاید بحث برانگیز، شهردار لندن. گفتگو مشاجره‌آمیز بود و مناظره‌ها بالا گرفت، اما همه مردان به یک هدف مشترک همسو بودند: بهره‌برداری از فرصتی که یک بار در زندگی به دست می‌آید. این هدف مشترک، اگر بخواهید، طمع، برای همسویی با علایق آنها کافی بود تا در پایان شب، هر مردی در آنجا مبلغی باورنکردنی برای تلاش جدید خود سرمایه گذاری کند. در آن شب، تجارت جدیدی شکل گرفت، تجارتی که کل صنعت را در انحصار خود در می آورد و هر یک از آن مردان و فرزندانشان را فوق العاده ثروتمند می کرد.

آن‌ها در آن زمان نمی‌دانستند، اما آن مردان عصر جدیدی از بشریت را آغاز می‌کنند و رشد اقتصادی و فناوری را به درجه‌ای آغاز می‌کنند که بشر هرگز قبلاً ندیده بود. سال 1599 بود و این شرکت شرکت هند شرقی نام داشت. موفقیت آن مردان و روش نسبتاً منحصربه‌فردی که آنها شرکت خود را تشکیل دادند، به نام شرکت سرمایه‌گذاری مشترک، نحوه سازماندهی انسان‌ها را به‌طور اساسی تغییر می‌دهد و بر تجارت اول تأثیر می‌گذارد، اما به همه حوزه‌های زندگی از جمله دولت، مذهب و نهادهای مدنی گسترش می‌یابد.

من معتقدم که ما در آغاز تغییر اساسی بعدی در سازمان انسانی هستیم. چیزی که جامعه را بسیار بیشتر از تغییرات سازمانی گذشته تحت تأثیر قرار می دهد. چیزی که اقتدار، اعتماد و همکاری را کاملاً تغییر خواهد داد. و جامعه هرگز مثل قبل نخواهد بود.

سازمان انسانی

آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا انسان ها گونه غالب سیاره ما هستند؟ ما از نظر مزایای فیزیکی نسبت به سایر گونه ها بسیار کم داریم. نوزادان ما در دو سال اول قادر به زنده ماندن نیستند. ما ظرفیت تولد زیادی نداریم و در اکثر نقاط جهان برای زنده ماندن بدون ابزار مجهز نیستیم. با این حال انسان ها بر جهان مسلط شده اند. چرا اینطور است؟ واقعاً چه چیزی انسان ها را از حیوانات جدا می کند؟

عمیق تر بروید… چرا برخی از جوامع و تمدن ها رشد می کنند در حالی که برخی دیگر تزلزل می کنند؟ چگونه بود که اروپایی ها، قاره ای که در دهه 1200 از نظر فناوری و نفوذ عقب مانده بود، توانست تقریباً کل جهان را تا دهه 1800 کنترل کند؟ چه چیزی کشورها و دولت‌ها را بین کشورهایی که شکوفا می‌کنند و کشورهایی که مبارزه می‌کنند، جدا می‌کند؟

یووال نوح هراری در کتاب خود به نام Sapiens استدلال می‌کند که آنچه انسان‌ها را از سایر گونه‌ها جدا می‌کند، توانایی سازماندهی خود حول ایده‌های انتزاعی و برای یک هدف مشترک است. او همچنین استدلال می‌کند که آنچه جوامع/دولت‌ها/ جوامع را بین آن‌هایی که شکوفا می‌شوند و جوامعی که در حال مبارزه هستند جدا می‌کند، وجود باورهای سطح بالاتری است که این افراد را قادر می‌سازد تا منابع را سازماندهی، هماهنگ کنند و به اشتراک بگذارند و این منافع در طول زمان ترکیب می‌شوند. اساساً، اگر بتوانید به کسی اعتماد کنید (یا حتی بهتر است نیاز به اعتماد را از بین ببرید) احتمال اینکه هر دوی شما کارآمد باشید بیشتر است… اکنون این میزان را در کل جامعه یا جامعه چند برابر کنید.

وقتی پیشرفت اجتماعی را از طریق این لنز در نظر می گیرید، می توانید درک کنید که کسب و کار جوینت ونچر در زمان اثبات این ایده چقدر تاثیرگذار بوده است. شرکت سرمایه گذاری مشترک به چندین نفر (در مورد شرکت هند شرقی، اعضای مؤسس قبل از منشور رسمی به 218 نفر افزایش یافت) اجازه داد تا منابع را جمع آوری کنند، ریسک را توزیع کنند و مهارت ها را برای یک تلاش مشترک هماهنگ کنند. قبل از سرمایه گذاری مشترک، این تنها پادشاهان، فراعنه و فرمانروایان بودند که اکتشافات و ساخت و سازهای عظیم را منشور و تأمین مالی کردند و به پروژه ها مشروعیت دادند. پس از ایجاد شرکت سرمایه گذاری مشترک، پروژه های عظیم توسط افراد، البته فقط افراد ثروتمند، امکان پذیر شد و دیگر به برکت چند تصمیم گیرنده مرکزی محدود نشدند. ناگهان، تعداد پروژه‌های عظیمی که توسط انسان‌ها انجام می‌شد، به‌طور چشمگیری افزایش یافت، و شاید مهم‌تر، خلاقیت آن پروژه‌ها گسترش یافت. من معتقدم خیلی دور نیست که بگوییم شرکت سرمایه گذاری مشترک ایجادی بود که به اروپایی ها اجازه داد تسلط خود را بر تجارت جهانی آغاز کنند.

سرمایه گذاری مشترک آغاز سومین دوره در سازمان انسانی بود. ما در حال حاضر وارد دوره چهارم … دوران حاکمیت خود هستیم.

این شروع یک سری پست چندگانه است که در آن امیدوارم توضیح دهم که چگونه اساساً همه چیز در نتیجه فناوری بلاک چین در حال تغییر است. امید من این است که خواننده معمولی بتواند سیگنال پیشرفت انسان را در میان سر و صدای همه کلمات کلیدی رمزنگاری ببیند. کلماتی مانند DAO و tokenization تبدیل به اصطلاحات تخصصی شده‌اند، اما حاوی فناوری برای موج بعدی سازمان‌دهی انسانی هستند. چیزی در حال رخ دادن است و نحوه تعامل انسان‌ها نه تنها به صورت آنلاین یا با نرم‌افزارشان، بلکه نحوه تعامل آنها با مقامات و بین همتایان خود را نیز تغییر خواهد داد.

توسط کایل لانگهام، مدیر داده و تجزیه و تحلیل @ بنیاد DFINITY

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *