در میان صحبت از افزایش دلار زدایی تلاش ها و ارز احتمالی BRICS، دلایل قابل قبولی وجود دارد که چرا این ایده ممکن است در نهایت شکست بخورد. به طور خاص، همانطور که بلوک اقتصادی به دنبال تغییر قدرت اقتصادی جهانی است، ابتدا باید با موانع متعددی روبرو شود.

به طور خاص، عوامل اقتصادی در مورد یک احتمالی BRICS ارز می تواند مانع پذیرش انبوه آن شود. علاوه بر این، عدم تعادل در داخل بلوک وابستگی چین را حفظ می‌کند و انبوهی از واقعیت‌های اقتصادی در روسیه، چین، هند و آفریقای جنوبی وجود دارد که می‌تواند مانع توسعه آن شود.

ارز جایگزین بالقوه پتانسیل زیادی دارد. با این حال، بلوک قبل از رسیدن به هدف نهایی خود باید با چیزهای زیادی روبرو شود.

مازاد حساب BRICS

رهبران کشورهای بریکس
منبع: news.cgtn.com

یک دلیل اصلی برای اینکه الف واحد پول بریکس ایده ممکن است شکست بخورد، مازاد حساب کشورهای بریکس است. به طور خاص، کشورهای عضو بلوک دارای مازادی هستند که به کسری بودجه کشورهای غربی وابسته است. در جایی که ادراک عمومی اقتصادی مازاد و کسری را به عنوان خوب و بد درک می کند، این دو ایده یک رابطه همزمان دارند.

به طور خاص، ایالات متحده و بریتانیا کسری حساب زیادی دارند تا با گزینه های جایگزین اکثر کشورهای بریکس مطابقت داشته باشند. علاوه بر این، صندوق بین المللی پول (IMF) داده‌های منتشر شده نشان می‌دهد که مانده حساب‌های جهانی از زمان همه‌گیری در حال گسترش است.

اگرچه این در ابتدا برای بریکس چیز خوبی به نظر می رسد، ماهیت نامتعادل اقتصاد آنها تأثیر نامطلوبی دارد. به طور خاص، این کشورها منابعی را که تولید می کنند مصرف نمی کنند. متعاقباً، آنها باید به صادراتی که در بقیه جهان وجود دارد تکیه کنند.

کشورهای بریکس تقاضای داخلی پایینی دارند که غرب را ملزم به مصرف کالاهای عظیمی که تولید می کنند دارد. این امر منجر به پس انداز و رشد می شود، اما این اقدامی است که به تنهایی در داخل بلوک امکان پذیر نیست. پس از آن، دو چیز متفاوت را نشان می دهد.

اثر اقتصادی

دلار آمریکا، ارز یوان چین BRICS
منبع: kitco.com / Shutterstock

اولاً، کشورهای بریکس نسبت به سایر نقاط جهان درآمد خانوار بسیار پایینی دارند. بنابراین، هزینه‌های مصرف‌کننده بین بلوک و ایالات متحده یک نابرابری گسترده را نشان می‌دهد. به طور مشخص، مخارج مصرف مالی خانوار توجه داشته باشید که ایالات متحده 50 درصد بیشتر از مجموع کشورهای بریکس هزینه می کند.

بنابراین، این کشورها به کمبودهای غرب نیاز دارند تا آنچه را که اقتصاد خود نمی‌تواند مصرف کند. بدون آن، تورم بیداد می کند و اقتصاد سقوط می کند زیرا مازاد دست نخورده باقی می ماند.

علاوه بر این، بلوک BRICS دارای نرخ پس‌انداز داخلی بالایی نسبت به سایر نقاط جهان است. به طور خاص، غرب از نرخ‌های پس‌انداز بسیار پایین حمایت می‌کند: ایالات متحده 17 درصد و بریتانیا 15 درصد است. از طرف دیگر، اقتصادهای جهانی مانند آلمان و ژاپن نرخ پس‌انداز را به ترتیب 29 و 29 درصد حفظ می‌کنند.

نرخ پس انداز بالای کشورهای بریکس دوباره وضعیتی را نشان می دهد که در آن کالاهای صادراتی یک ضرورت هستند. علاوه بر این، این نرخ های پس انداز اغلب رشد صادرات را افزایش می دهد. همانطور که این کشورها به دنبال سود بردن از کشورهایی هستند که به روشی که هستند پس انداز نمی کنند.

برعکس، ثابت شده است که بازسازی فعالیت اقتصادی از نظر تاریخی دشوار است. به طور خاص، تعادل مجدد از پس انداز بالا به تقاضای داخلی تقریباً غیرممکن است. واقعیتی که در توسعه اقتصادی ژاپن قابل مشاهده است.

آنچه ژاپن به ما نشان می دهد

منبع: بلوک

پس از جنگ جهانی دوم، ژاپن به یک ماشین تولیدی تبدیل شد. این کشور بر تقاضای کالاها در سطح جهانی تمرکز کرد و در عین حال به مصرف داخلی توجه نکرد. در سال 1984، صادرات ژاپن به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی 15 درصد بود که منجر به امضای قرارداد شد. پلازا آکورد در سال 1985

این لحظه ارزش دلار آمریکا را در برابر ین ژاپن کاهش داد و منجر به افزایش بیش از 40 درصدی ارزش آن در برابر دلار در پنج سال آینده شد. با این حال، این افزایش در نهایت به اقتصاد آسیب وارد کرد. به طور خاص، صادرات را تحت تأثیر قرار داد و در سال 1989 به 9 درصد تولید ناخالص داخلی کاهش یافت. در حالی که بدهی خانوارها را تنها در پنج سال به 68 درصد تولید ناخالص داخلی رساند.

متعاقباً، در سال 1986، نخست وزیر این کشور تلاش کرد تا جایگاه اقتصادی خود را تغییر دهد و آن را از صادرات محور به تقاضا محور تغییر دهد. این در منتشر شد گزارش مائکاوا، به نام رئیس بانک ژاپن، هارو مائکاوا.

در این گزارش اصلاحات اقتصادی در کشور به منظور افزایش استانداردهای زندگی و کاهش مازاد حساب پیشنهاد شده بود. علاوه بر این، امیدوار بود که تمرکز را از پس انداز به مخارج تغییر دهد و تعادل مجدد اقتصادی را تسهیل کند. با این حال، با مخالفت های شدید روبرو شد و هرگز در داخل کشور عملی نشد.

چگونه یک ارز BRICS کار کند

یوان چین جایگزین دلار آمریکا به عنوان ارز معامله شده در روسیه شد
منبع: بلومبرگ

با ادامه تلاش‌ها برای دلارزدایی و توسعه ارز بریکس، دو چیز بر سر راه آن قرار دارد: اول، مازاد حساب‌هایی که قبلاً مورد بحث قرار گرفت. ثانیاً، نیاز است که ارز جایگزین به ارز واحد و سیاست مربوطه مرتبط شود.

ارز BRICS به یک لنگر در یک اقتصاد یا سیستم پولی خاص نیاز دارد. علاوه بر این، معمولاً یک بلوک ارز خود را به موفق ترین کشوری که کمترین نرخ تورم را دارد، متصل می کند. متعاقباً، در مورد بریکس، به سیستم پولی چین نیاز دارد.

برعکس، اگر چین به دنبال کاهش نقدینگی خود در حالی که برزیل در وضعیت رکودی قرار داشت، این وضعیت چگونه به نظر می رسد؟ بنابراین، هر دو کشور به دنبال سیاست های پولی جایگزین خواهند بود. چین خواهان نرخ های بالاتر است و برزیل خواهان کاهش نرخ ها. سپس، یک ارز مشترک علیه منافع متضاد کار می کند و تنها باعث ایجاد تضاد می شود.

تفاوت فاحش در اقتصادها باعث می شود که سیستم میخ به احتمال زیاد یک منفی خالص برای توسعه کلی کشور باشد. متعاقباً، ممکن است در نهایت منجر به تحقیر بیشتر کشورهای دارای چنین قدرت‌های متفاوتی شود. چین در حال حاضر بیشترین نفوذ را دارد زیرا قوی ترین و محکم ترین جایگاه اقتصادی را حفظ می کند.

به همین دلیل است که ارز BRICS برای پذیرفته شدن نیاز به محدودیت در استفاده دارد. اخیراً بحث هایی در مورد ارز BRICS مورد استفاده قرار گرفته است شهرک های بین المللی شکل گرفته اند. بنابراین، اجازه دادن به کشورها برای استفاده از ارزهای بومی خود برای منافع خود، نارضایتی بالقوه ای را که می تواند از خلاف آن ناشی شود، کاهش می دهد.

تنها زمان نشان خواهد داد که توسعه ارز چگونه تکان خواهد خورد و آیا کارساز خواهد بود یا خیر. با این حال، همچنان ارز BRICS ممکن است در نهایت به دلایلی که قبلا گفته شد شکست بخورد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *